قبله گاه آرزو
| آن شهنشاهي که شاهان را رسد دربانيش! | قابلم داند اگر ، من مي شوم قربانيش! |
| جشن میلادش پر از شور و گل و شیرینی است! | جشن و شعر و شوروشيريني همه ارزانيش! |
| دعوت عامست در دولت سرایش روزو شب ! | ميزبان گردد رضا ، در محفل و مهمانيش |
| عشقبازي مي کند زوّار گويي با خدا ! | شور بــرپا ميشود ، درمحضر روحانيش |
| سيل مشتاقست جاري سوي اقيانوس فيض ! | موج در موج است ، شطّ و لُجّه ي طوفانيش! |
| من اگر دورم حريمش را ، دلم در بند اوست | چشم دل مي بيند ا ين جا گنبد نورانيش |
| آهو و کفتر به دام و دانه اش دل بست و من | سبز وجاري ميشوم در حوضه ي بارانيش |
| يار هر جا باشد آ نجا قبله گاه آرزوست ! | ها برو((بيکي)) به حصن وحوزه ي عرفانيش! |
اکبر علی بیکی -یزد
یزدفردا
---------------------------
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 09,نوامبر,2025